معنی از گیاهان خودرو و سمی
حل جدول
شابیزک
از گیاهان سمی
شابیزک
از گیاهان خودرو و دارویی
زنیان
سمی
زهرآگین
زهرآلود
واژه پیشنهادی
خرزهره، گل شوکران، فرفیون صورتی، تاتوره، ریشه شیرین شمالی، گل خون، سرخدار انگلیسی، دانه گیاه کرچک، خربق سفید، جاکوبه ولگاریس، سایه شب، گیلاس شیطان، گل گیاه دافنه، دیفن باخیا
از گیاهان بیابانی و خودرو
درمنه
لغت نامه دهخدا
سمی. [س ُ ما] (ع اِ) آوازی که در آن خیر باشد. (منتهی الارب) (آنندراج).
سمی. [س ُ می ی] (ع اِ) ج سماء، به معنی آسمان و آسمان خانه و جز آن. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). و رجوع به سماء شود.
سمی. [س َم ْی ْ] (ع مص) روان شدن برای شکار. (از منتهی الارب) (آنندراج).
سمی. [س َ می ی] (ع ص، اِ) هم نام. (غیاث) (مهذب الاسماء) (منتهی الارب) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 59) (ناظم الاطباء). || همتا. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || بلند. رفیع. (ناظم الاطباء). || مثل. (منتهی الارب) (آنندراج). مِثل. مانند. (ناظم الاطباء).
فرهنگ معین
عالی، بلند، همنام، همتا. [خوانش: (سَ مِ یّ) [ع.] (ص.)]
فرهنگ واژههای فارسی سره
زهرآگین، زهری
فارسی به ایتالیایی
velenoso
فارسی به آلمانی
Gift (n), Giftig [adjective], Vergiften
معادل ابجد
1027